الهی نامه عطار را میتوان یک داستان کلان نامید؛ یعنی خوشههایی که درونمایۀ مشترک و مفهومی پیوسته دارند. این شیوه از حکایتپردازی سبب میشود تا فضاهای داستانی با هم تلفیق شده و یک مضمون واحدی را عرضه دارند. در حقیقت الهی نامه برشها و خوشههای معنایی است که روابط پیرامتنی و میانمتنی آن را در قالب استعارهای معنامند و در یک مسیر مشخص قرار میدهد. شاید بتوان نمونهای از اینگونه حکایتها و مجموعههایی را که به یک ساختار کلان منجر میشود، در رمانهایی چون شکستناپذیر فاکنر یا مجموعه داستانهای دوبلینیها اثر جویس یافت. این حکایتها و داستانهای کوتاه به طور منظم در مسیر هم قرار میگیرند و در قالب یک چرخۀ مفهومی سبب میشوند تا از نظر ساختاری و درونمایههای مفهومی با یکدیگر پیوند داشته باشند. حکایتهای الهی نامه با مربع معناشناسی گرمس سازگار است. اگرچه پارهای از حکایتها دارای «نحو روایی» کامل نیست؛ چراکه روایت فقط دارای یک شخصیت اصلی است یا شخصیتها بسیار محدودند. به هر روی تلاش شده تا این تطبیق به نحوی مناسب صورت پذیرد. امید میرود که بتواند برای خوانندگان به ویژه دانشجویان مفید واقع شود.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .