داستانهای پهلوانی یا حماسه ایرانیان، تنها بخشی از فرهنگ و ادب ایران است که دو روایت متمایز از آن در دست داریم: نخست روایت فردوسی و دنباله روان وی که روایت فرهیختگان است. دوم روایت نقالان که می توان آن را روایت عامه مردم خواند و برآیندی از مجموعه کنش و واکنش های فرهنگی و اجتماعی در درون جامعه و در طول تاریخ ایران دانست. در روزگار ما بنا به دلایلی چند،کار نقالی اندک اندک رنگ باخت و رشته این فن گسست… یکی از کسانی که فروپاشی سنت کهن نقالی را با دلواپسی نظاره میکرد مرشد عباس زریری بود که خود نقالی توانا و داستانپردازی چیرهدست بهشمار میآمد. داستان رستم و سهراب (روایت نقالان) از ضرورتها و زمینههایی جز آنچه فردوسی را به سرودن داستان رستم و سهراب و دیگر بخشهای شاهنامه واداشت، مایه گرفته است و بهنحوی مشخص، بازتاب ذوق و پسند و طرز تفکر و روحیات اکثریت مردم میهمن ماست. سنجش این روایت با رستم و سهراب فردوسی، مسیر تغییر و تحول یکی از مهمترین داستانهای پهلوانی ایرانیان و نحوه دگرگون شدن فرهنگ ایرانی را در طول هزاره گذشته – یعنی از روزگار نظم شاهنامه تا به امروز – نشان میدهد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .