مرز عشق کجاست ؟ آیا عشق می تواند آمیخته با جنایت باشد ؟ کتاب مقدس چگونه عشق را می ستاید ولی فقط در قبال یک نفر ؟ مگر زمام عشق در دست انسان است؟ مواجهه یک کشیش معتقد که دیگران را پند می دهد ، با این سوالات و درگیر شدن او با این مسائل در زندگی شخصی اش ، چنان پیچیدگی های فلسفی و الهیاتی ای ایجاد می کند که جز با زبان رمان ، در معنای دقیق کلمه، نمی توان به آن ها پرداخت و این کار جز از ایوان کلیما ساخته نیست. هر یک از ما داریم خانه مان را گم می کنیم اما شهامت نداریم به دیدن آن دیگری برویم. بارا به این دلیل نمی تواند، که از شوهرش می ترسد و من به این دلیل نمی توانم که از خدا می ترسم. از فکر فریب دادن کسانی که به من اعتماد دارند می ترسم. و هر دویمان از ویران کردن کاشانه بچه هایمان می ترسم.اما خانه ما کجاست ؟ بی تردید در وسایل خواب و کارت های هویت مان نیست. آن ها را یا همه جا با خودمان می بریم یا برای همیشه گم می شوند.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .