لئوناردو، فراغت پیدا کرد و در فصل بهار به عمارت جوکوندو برگشت تا تصویر لیزا را به پایان رساند.لیزا به تصور آن که تصویرش تمام شده است،اصرار داشت لئوناردو فوری آن را به اوربینو بفرستد. «آیا متوجه هستی از هنگامی که کشیدن تصویر را آغاز کرده ای،بیش از دو سال می گذرد؟خویشاوند من باید برای دیدن آن بی تاب شده است.» لئوناردو از او خواهش کرد اجازه دهد مدت بیشتری بر روی آن کار کند،جون از لبخند تصویر راضی نبود. او به لیزا گفت: غلب مردم با لب هایشان می خندند،اما شما با چشم هایتان لبخند می زنید
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .