گنجینهای غنی از طنز ادبی، که عبید زاکانی، طنزپرداز و شاعر ایرانی پرآوازه قرن هشتم، آن را از مجموعهای از حکایت ها و لطیفه های فارسی و عربی فراهم آورده و خود نیز با ذوقی که در طنز داشته چیزهایی به این حکایت ها افزوده و بعضی از آنها را متناسب با فرهنگ ایرانی و احوال زمانه و جامعه اش قدری تغییر داده است. در رساله دلگشا با طنزپردازی نکته سنج و حساس به زمانه و مسائل زمانه اش روبه روییم. عبید زاکانی در این رساله که از مهمترین و معروف ترین آثار اوست در قالب حکایت های شیرین و طنزآمیزی که در کتاب های مختلف خوانده و آنها را انتخاب و ترجمه و بازنویسی کرده به نقد اجتماعی زمانهاش پرداخته است. در رساله دلگشا با تصویری انتقادی و طنزآمیز از روزگاری مواجهیم که عبید زاکانی در آن می زیسته است. عبید در این رساله با طنزی نیش دار و بی پروا و در عین حال شیرین به حاکمان و صاحبان قدرت میتازد و ریا و حقه بازی و ظلم و جهل و فساد و انحطاط روزگارش را افشا میکند. بعضی حکایتها و لطیفههای رساله دلگشا آنچنان شهرت و محبوبیت پیدا کردهاند که در طول تاریخ دهان به دهان نقل شده و به فرهنگ شفاهی ایرانیان راه یافتهاند. این رساله از دو بخش فارسی و عربی تشکیل شده است. رساله دلگشا به انضمام رسالههای تعریفات و صدپند و نوادرالامثال که از دیگر رسالههای عبید زاکانی هستند به تصحیح و ترجمه و توضیح دکتر علیاصغر حلبی در انتشارات اساطیر منتشر شده است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .